در هر جامعهای که قرآن به عنوان دستور زندگی و مقررات بین مردم قرار نگیرد، در آنجا قرآن به معنای واقعی مهجور است.
در آلمان یک مدیر مدرسه در آغاز هر سال تحصیلی برای معلمان مدرسه این نامه را می فرستاده است:
کسی هستم که از یک اردوگاه اسیران جان سالم به در برده است.
چشمانم چیز هایی دیده که چشم هیچ انسانی نباید می دیده، اتاق های گازی که توسط مهندسینی ساخته شده بود که به خوبی آموزش دیده بودند،
کودکانی که توسط پزشکان مسموم شدند که به خوبی تربیت شده بودند.
نوزادانی که توسط آمپول های پرستار هایی مردند که به خوبی کارشان را بلد بودند، انسان هایی که توسط فارغ التحصیلان دبیرستان ها و دانشگاه ها سوزانده شدند.
به آموزش به این دلیل مشکوکم. چیزی که از شما می خواهم این است که:
برای انسان شدن دانش آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت جانورانِ دانشمند و بیمارانِ ماهر نشود.
خواندن، نوشتن، ریاضیات و… زمانی اهمیت پیدا میکند که به انسان شدن کودکتان کمک کند.
? امام خمینی: ملت ما اکنون به #شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئهای هراس ندارد. هراس آن دارد که شهادت، مکتب او نیست 16شهریور59
? این خداست نه پسرخالهات!
در جبهه مدتی با یک بندۀ خدایی محشور بودیم. این رفیق ما وقتی سجده میرفت، در خودش جمع میشد به طوری که فاصلۀ بین مهر تا زانوی او، نزدیک یک وجب میشد و به جای نوک پا، پشت پایش را روی زمین قرار میداد و این نماز باطل است چون موقع سجده باید فاصلۀ مهر تا زانو به قدر کافی باشد تا زانو درست روی زمین قرار بگیرد و به آن تکیه شود، و همچنین باید سر دو انگشت بزرگ پاها را به زمین بگذارد.
این رفیق ما وقتی در سجده ذکر «سُبْحانَ رَبّیَ الاَعلی وَ بِحَمدِه» را میخواند با لحن خیلی کشیده و خاصی میگفت: «سُبان رَبّیَ العَلی».
? البته او در عالم خودش بود و قشنگ هم میخواند، یعنی صوتش قشنگ بود، ولی تلفظش اشتباه بود؛ به جای «اَعْلی» میگفت: «عَلی» و به جای «سُبْحان» میگفت «سُبان».
?با خودم کلنجار میرفتم که خدایا چکار کنم؟ بگویم؟ نگویم؟ عیب رفیقم را لاپوشانی کنم تا رفاقتمان به هم نخورَد یا به او بگویم تا از اشتباه در بیاید؟ بالاخره یک لحظه تصمیمم را گرفتم و گفتم؛ بگذار عیب رفیقم را به خودش بگویم.
به او گفتم:
?ـ چرا موقع سجده، اینجوری در خودت جمع میشدی؟ چرا آنجوری ناله میزدی؟ نالهات قشنگ بود، اما قرائتت غلط بود.
?ـ من اینجوری بیشتر با خدا حال میکنم!
?ـ اشتباه میکنی که میخواهی با خدا حال کنی! خدا اگر میخواست، بلد بود احکام نماز را سادهتر کند تا ما آزاد باشیم و راحت با او حال کنیم. آیا خدا عقلش به این حرفها نمیرسید که این احکام سفت و سخت را گذاشته است؟!
? درست نیست که ما برای تبلیغ نماز به جوانمان بگوییم: «ای جوان عزیز، بیا حال کن. سجده هم نرفتی بیخیال. یا اگر دیدی حال داری، سه بار سجده کن، عیبی ندارد!» باید به جوانمان بگوییم: رعایت احکام نماز، اولین شرط ادب در مقابل پروردگار است و ادب بر محبت و عشقبازی تقدم دارد.
? آیا اگر نماز را غلط بخوانید باطل میشود، یا اگر در نماز گریه نکنید و اشک نریزید؟ کدامیک نماز را باطل میکند؟ طبیعتاً غلط خواندن، نماز را باطل میکند. پس غلط نخواندن در نماز اصل است نه گریه کردن.
?ـ حاج آقا! ما یک روز نماز صبح میخواندیم، چه نماز خوبی هم بود، خیلی رفته بودیم توی حال! اما بعد شک کردیم رکعت اول است یا دوم؟ یک رکعت اضافه خواندیم که دیگر محکم شود.
?ـ تا شک کردی رکعت اول است یا دوم، نمازت باطل است. باید از اول بخوانی.
?ـ حاج آقا! آخه نمازِ باحالی بود!
?ـ چه زود با خدا پسرخاله میشوی! بغلت را باز کردهای و میگویی: «خدایا دوست دارم بپرم توی بغلت!» ادب نماز را رعایت کن! این خداست نه پسرخالهات!
?هر یک از ما ببینیم چقدر وقت گذاشتهایم برای اینکه قرائت نمازمان را به معنای دقیق کلمه عربی بخوانیم؟!
?ـ حاج آقا! اصلاً چرا باید نماز را عربی بخوانم؟
?ـ ببخشید، شما اصلاً چرا باید در نماز یک رکوع بروی، دو تا سجده؟ دو تا رکوع برو، با یک سجده!
?ـ اینها را خدا تعیین میکند.
?ـ خُب، آن را هم خدا تعیین میکند. خدا گفته نماز را عربی بخوان. نماز خیلی روکمکنی است.
? امام باقر(علیه السلام) میفرماید: «إِنَّمَا الْوُضُوءُ حَدٌّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یُطِیعُهُ وَ مَنْ یَعْصِیهِ؛ وضو حدی از حدود الهی است، [که قرار داد شده] برای اینکه خدا ببیند چه کسی حرف گوش میکند و چه کسی نافرمانیاش میکند.» (کافی،ج3،ص21)
بخشی از کتاب “چگونه یک #نماز خوب بخوانیم؟” اثر علیرضا پناهیان
#گزیده_کتاب
#اینگونه_بود …
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
از آشپزخانه صدای تَقتَق بلند و نهیبی آمد.
سریع خودش را به آشپزخانه رساند.
دم آشپزخانه بوی سوختن را حس کرد.
آقا هم خودشان را به آشپزخانه رساندند.
وارد شدند و از نگاه پسر به یخچال، ماجرا را فهمیدند.
لبخندی بر لبانشان نشست.
رو به آقا کرد و با اطمینان به اینکه اینبار قبول خواهند کرد، گفت: «آقا جان! این گدای سر کوچه یک فریزر خریده است، این بقال هم شاهد است، ولی ما یخچال عادی هم نداریم!»
آقا گفت: «نه، ما هم مثل آنهایی که ندارند…»
(این بهشت، آن بهشت، ص٨5؛ بر اساس خاطرۀ حجتالاسلام و المسلمین علی بهجت)
❤️ حبّالحُسَین عَلیهالسّلام…
? عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ.»
? #امام_صادق علیه السلام فرمودند: «هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد، #حب_امام_حسین علیهالسلام و #حب_زیارتش را در قلب او میاندازد.»
وسائل الشیعه، ج14، ص496
#روایت #زیارت
اگه یکی شما رو دوست مهربونم صدا بزنه، حتما رفتار شما با اون فرد مهربان خواهد بود،
اگه بهتون بگن بخشنده، کاربلد، قابل اعتماد، پر قدرت و… شما حتما تمام تلاشتون رو انجام می دید تا شبیه اونی باشید که تصورش رو می کنن،
اما یکی هست که اصلِ مهربانی، دانایی، توانایی،قدرت، توکل، بخشندگی، آفرینندگی، آراستگی، بینایی، شنوایی و… از وجود اوست،
پس تو هم خدای خودت رو به نام های زیباش صدا بزن، به همون نامی که ازش انتظار داری طبق اون باهات رفتار کنه، خدا در گمان بنده هاش قرار داره.
#کلام_خدا
#دلسپرده
#دل_را_به_خدا_بسپار