💠 اقتدار ملی، اقتدار مردم جامعه است و جامعه مرکب از #دولت و #ملت است.[2]
✅ #اقتدار_ملی، زمانی محقق میشود که دولت و ملت به نقش و مسؤولیت خود توجه کنند؛ #ملت به مسؤولیتها در مقابل قانون و حکومت و هر آنچه که برخاسته از هویت جمعی و ملی او باشد، تن در دهد؛ و #دولت نیز به مسؤولیتهای خود در برابر مردم عمل کند.
✅ به دیگر سخن، #اقتدار_ملی در سایه توجّه متقابل دولت و ملّت و به کار بستن حقوق خودشان نسبت به همدیگر، تحقق پیدا میکند؛
✅ چنان که حضرت امیر مؤمنان (علیهالسلام) فرمود:
🔸«فإذا أدّت الرّعیّة إلی الوالى حقّه و أدّی والى إلیها حقّها عزّ الحقّ بینهم و قامت مناهج الدّین و اعْتدلت معالم العدل و جرت علی أذلالها السُّنن فصلح بذلک الزّمان و طُمع فى بقاء الدّولة ویئستْ مطامع الأعداء»؛ [3]
🔸 آنگاه که #مردم، حق زمامدار را ادا کنند و #زمامدار حق مردم را ادا کند، #حق در میان آنان استوار و عزیز گردد و راهها و برنامههای دین بر پا شود و نشانههای #عدالت راست شود و بر گرده رام آن، سنتها و روشهای نیک جریان یابد و بدین سان، روزگارْ سالم میگردد و در بقای حکومت، امید میرود و طمع ورزیهای دشمنان به ناامیدی میگراید.
📝[1] ـ نهج البلاغه، خطبه 3.
📝[2] ـ البته مراد از دولت در اینجا تنها قوّه مجریه نیست؛ بلکه مجموعه حاکمیت است.
📝[3] ـ نهجالبلاغه، خطبه 216.
💢حضرت آیت الله جوادی آملی مدظله العالی
💠انتظار بشر از دین
💠صفحه 132
✅ سه نکته اصلی در موفقیت:
🔻 احترام به پدر و مادر و کمال ادب نسبت به آنها؛
🔻 نکته دوم آنکه احترام به اساتید باعث خیروبرکت در زندگی شما میشود؛
🔻 نکته سوم نیز توجه به امام زمان (عج) است که آن حضرت منبع خیر و واسطه فیوضات الهی میباشند.
🔹کتاب علم و عمل ایمانی
🔹 #اخلاق_مهدوی
از صبح تا شام در اختیار خدا
أَصْبَحْنَا فِی قَبْضَتِکَ یَحْوِینَا مُلْکُکَ وَ سُلْطَانُکَ ، وَ تَضُمُّنَا مَشِیَّتُکَ ، وَ نَتَصَرَّفُ عَنْ أَمْرِکَ ، وَ نَتَقَلَّبُ فِی تَدْبیِرِکَ
خداوندا !
ما در تحت قدرت تو صبح کردیم.
سلطه و فرمانروایى توست که ما را فرامىگیرد
و اراده توست که ما را جمع مىکند،
و از روى فرمان توست که دست به کارى مىزنیم
و به تدبیر توست که در کارها تصرّف مىکنیم.
📚صحیفه سجادیه
✍️ دعای 6 بند 10
🔷نزول سه آیه در یک روز در شان امیرالمومنین
طایفه ای از یهود مسلمان شدند از آن جمله عبدالله بن سلام، اسد، ثعلبه، ابن بامین و ابن صوریا بودند که همگی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردند یا نبی الله حضرت موسی وصیت کرد به یوشع بن نون و او را جانشین خود قرار داد، وصی شما کیست یا رسول الله؟ و بعد از تو ولی و سرپرست ما کیست؟
در پاسخ این سؤال این آیه نازل شد:
«انما ولیکم الله و رسوله . . . و هم راکعون »
آنگاه رسول خدا فرمود برخیزید، همه برخاسته و به مسجد آمدند، مردی فقیر و سائل داشت از مسجد به طرف آن جناب می آمد، حضرت فرمود:
«فَقَالَ یَا سَائِلُ أَ مَا أَعْطَاکَ أَحَدٌ شَیْئاً قَالَ نَعَمْ هَذَا الْخَاتَمَ قَالَ مَنْ أَعْطَاکَهُ قَالَ أَعْطَانِیهِ ذَلِکَ الرَّجُلُ الَّذِی یُصَلِّی قَالَ عَلَى أَیِّ حَالٍ أَعْطَاکَ قَالَ کَانَ رَاکِعاً فَکَبَّرَ النَّبِی»
ای مرد آیا کسی به تو چیزی داده؟
عرض کرد: آری، این انگشتر را یک نفر همین اکنون به من داده، حضرت پرسید چه کسی؟ عرض کرد آن مردی که مشغول نماز است، پرسید در چه حالی به تو داد؟ عرض کرد در حال رکوع حضرت تکبیر گفت.
اهل مسجد همه تکبیر گفتند، حضرت رو به آن مردم کرد و فرمود: پس از من علی (صلوات الله علیه) ولی شماست، آنان نیز گفتند ما به خداوندی خدای تعالی و به نبوت محمد (صلی الله علیه و آله) و ولایت علی (صلوات الله علیه) راضی و خشنودیم. و داریم که عمر چهل بار در نماز صحنه سازی کرد و انگشتر داد تا بلکه آیه نازل شود آیه نازل نشد که نشد.
📘امالی(شیخ صدوق)، ص124
📘تأویل الآیات، ص158
📘اثبات الهداة، ج3، ص58
📘بحار الأنوار، ج35، ص183
📘تفسیر نور الثقلین، ج1، ص647.
#تاریخ_اهلبیت علیهم السلام
اولین قدم برای یاد گرفتن شنا
نترسیدن از آب و رها شدن است.
مربی همیشه میگوید:
“بپر، خودتو رها کن، زیر آب چشماتو باز کن،
بعد خودت آروم آروم برمی گردی به سطح آب”
شرط اول، همان دست و پا نزدن است
گاهی باید واقعا بیخیال شد و رفت گوشهای نشست.
باید بیخیالِ دست و پا زدن شد
گاهی باید بگذاریم زندگی کارش را بکند.
شاید بعدش آرام آرام برگشتیم به سطح آب
به زندگی
بی خفگی
مهمترین محرمات الهى
💠آیت الله العظمى نورى همدانى
✨استاد بزرگوار ما علاّمه طباطبائی (رضوان الله علیه) در تفسیر «المیزان» میگوید:
«خداوند متعال در قرآن کریم درباره دو موضوع از محرّمات الهیبیش از محرّمات دیگر تأکید و تشدید بکار برده است.
١-ربا؛
٢-دوست داشتن کفّار و شیفته شدن به آداب و رسوم زندگی آنها»؛
آن وقت توضیح میدهد که علّت این امر این است که در سایه ربا خوارى ، مردم به جای اینکه پولها خود را در راه تولید و صنعت و عمران و آبادی بهکار بیندازند ـ که در نتیجه آن «هم کار و عمل» شایع میشود و هم بیکاری از بین مى رود و در اثر آن فقر نیز از بین مى رود و تولیدات فراوان میشود و عَرْضه که بیشتر شد ، ارزانی بوجود میآید ـ پولهای خود را بعنوان ربا بهاشخاص مى دهند در نتیجه کار و تولید و صنعت و کشاورزی فلج میشود و کاهش مییابد و فقیر، فقیرتر و غنى غنى تر مى شود.
توضیح مطلب دوم این است که اسلام با ارتباط با کفّار مخالف نیست ،ولی با دوست داشتن کفّار و شیفته و فریفته شدن به آداب و رسوم زندگى آنها رفته رفته مسلمانان ایمان و عقیده خود را از دست مى دهند و روح سلطهپذیری در آنها بوجود مى آید و کم کم در برابر تهاجم فرهنگی سلطهپذیر مى شوند و در میان هر ملتی که روح سلطه پذیری بوجود بیاید و روحیهاستعمار ستیزی ضعیف شود استعمار گران بر همه شوون آن ملّت مسلط میشوند و حیثیت و هستی آنها را نابود میکنند.
اکنون با توجه به این شناخت، «غرب» چگونه میتواند یوغ استمعار را بر گردن مسلمانان بگذارد؟ و آنها را به بردگی فکری و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی بکشاند؟
برای ایجاد گرمای عاطفی چه کار باید کنیم؟
“جدا کردن کار از وجود کودک"👇
کار را از وجود جدا کنیم. بچه ها یک کار انجام می دهند و یک وجود دارند، این دو از هم جدا هستند و بچه ها خیلی خوب تفاوت این دو را می دانند. کودک بسیار خوب عمل و درون افراد را تشخیص می دهد و می تواند از هم تفکیک کند. تمرین کنیم عمل کودک را از وجود او جدا کنیم. محبت والدین مال وجود کودک است و ربطی به عمل او ندارد.
محبت حق و نیاز کودک است. ما خیلی وقت ها به خاطر کاری که کودک انجام داده، وجود او را آسیب می زنیم. محبت و گرمی عاطفی مال وجود کودک است و هیچ قید و شرطی ندارد. فرزندمان کار بدی انجام داده، "قربونت برم، بچه ی من هستی، کارت جدا مجازات خودش را دارد، وجودت جدا". با حرف های زشت و ناسزا و طرد به شخصیت و وجود کودک تعرض نکنید.
بسیاری از معضلات جامعه ما که حل نمی شود به خاطر این است که ما کار و وجود را یکی می کنیم. اگر بخواهیم اعتیاد را ریشه کن کنیم باید کار و عمل را از وجود جدا کنیم. معتاد وجودش با ارزش است چون وجود انسانیت است. آدم گناه کار، وجودش باارزش است ولی کارش نه چون خلاف چهارچوب بوده و برخورد خاص خودش را دارد.
دوستت دارم مال خود کودک است نه برای کار کودک. حمایت مال کودک است. محبت شرط ندارد. محبت والدینی بی قید و شرط است. هر کاری کنی مال خودمی. همه ی عالم و آدم محبت با قید و شرط دارند غیر از والدین و اصلاً تفاوت پدر و مادر با بقیه در این است که محبت پدر و مادر بی قید و شرط است هر چه که باشد.
[استادسلطانی]