?? مخصوص ایام #امتحانات??
دانشجویی از آیت الله #بهجت(ره) پرسید:
? دانشجو هستم و می خواهم دعایی به حقیر تعلیم نمایید تا حافظه ام قوی شود زیرا بسیار فراموش کار هستم؟
ایشان در پاسخ به این دانشجو فرمود:
? برای پیشرفت در تحصیلات، ملتزم به دعای
سُبْحَانَ مَنْ لاَ یَعْتَدِی عَلَى أَهْلِ مَمْلَکَتِهِ،
سُبْحَانَ مَنْ لاَ یَأْخُذُ أَهْلَ الْأَرْضِ بِأَلْوَانِ الْعَذَابِ،
سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِیمِ،
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِی قَلْبِی نُوراً وَ بَصَراً وَ فَهْماً وَ عِلْماً،
إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
بعد از هر فریضه (نمازهای واجب) باشید.
?محک راحتی در هنگام جان دادن
#حضرت_آیت_الله_قرهی_مد_ظله_العالی :
?در باب روايت داريم كه اگر مي خواهيد ببينيد در لحظه ي آخر عمر، دل كندن برايتان راحت هست يا خير، ببينيد هنگام صدقه دادن و يا انفاق كردن، دست مؤمني را گرفتن، كمك كردن براي مسجد و …، همان لحظه كه به ذهنت مي آيد دل مي كني و مي دهي يا خير. اگر گفتي: ببينيم ديگران چه مي كنند و …، ديگر نمي تواني بدهي؛ چون شيطان دستت را محكم گرفته و نمي گذارد؛ يعني نمي تواني دل بكني. اما اگر همان لحظه، دل كندي، لحظه ي مرگ هم از دنيا دل مي كني.
#درس_اخلاق
#اخلاق
۴ دی ماه ۹۶
حجتالاسلام دکتر #محمدرضاجباری:
⭕️ در فاصلهی میان جنگ #جمل و #صفین نیز عمار همواره در کوفه بهعنوان یک صحابی مسن در کنار امام علی(ع) بود. ایشان در آن زمان حدود نود سال سن داشتند و در آن فضایی که بسیاری در تردید به سر میبردند، روایاتی که پیامبر اسلام در شأن امیرالمؤمنین(ع) بیان کرده بودند، نقل میکردند. این کار در فضایی صورت میگرفت که بساط جعل حدیث پیامبر نیز به راه افتاده بود.
? بهصورت کلی، جناب #عمار از دو راهکار بهره میبردند. یکی اینکه نقش #تبیینکنندگی و #روشنگری خود را بهخوبی ایفا میکردند. در دورهای که معاویه جعل حدیث را آغار کرده بود، عمار نقش بسیار مهمی در نقل روایات صحیح داشت. کسانی که در جبههی حق هستند، هیچگاه نباید از این نقش خود غافل شوند؛ چراکه اگر تبیین بهدرستی و با دوری از خدعه و نیرنگ انجام شود، کسانی که فطرت حقیقتجو دارند، حرف حق را میپذیرند.
? نکتهی دوم به عملکرد عمار یاسر بازمیگردد. او از آغار ورود به اسلام، آنچنان عمل کرد که همهی حرکاتش (حتی شهادتش) نشانهی حق شد. این مهر تأییدی بود که پیامبر بر عمار زد. علاوه بر این، عمار فرد #وظیفهشناسی بود و براساس مقتضیات زمان عمل میکرد. در آنجایی که نیاز بود از زبان خود استفاده کند (مانند تفهیم مردم کوفه)، وارد میدان شد و از جایگاه خود برای اثبات حق بهره برد.
روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند.
مسجدهای آنان در آن روزگار آباد اما از هدایت ویران است.
مسجد نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد از بدترین مردم زمین میباشند که کانون هر فتنه و جایگاه هرگونه خطاکاری اند
هرکس از فتنه بر کنار است او را به فتنه بازگردانند و هرکس که ازفتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند
که خدای بزرگ می فرماید: به خدا سوگند! برآنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند!
و چنین کرده است و ما ازخدا میخواهیم که از لغزش غفلت ها درگذرد
برگرفته از نهج البلاغه حکمت ۳۶۹
#معارف_نهج_البلاغه
? #حدیث_روز ?
❇️ سه نشانه فهم دین
?قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِکْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَکْسِبُ الْمَحَبَّةَ إِنَّهُ دَلِیلٌ عَلَى کُلِّ خَیْرٍ.
?امام رضا(علیه السلام) فرمود:
بردباری و دانش و سکوت از نشانههای فهم دینی هستند. سکوت، دری از درهای حکمت است و موجب جلب محبت میشود و انسان را به هر خیری رهنمون میکند.
? کافی، ج2، ص113
مثل بازار!
? کاسبها هرگز دل به مشتریهای عبوری و گذری نمیبندند بلکه هوای مشتریهای ثابت را دارند و در میان جنسها هر چه خوبتر باشد برای مشتریهای ثابت خود میگذارند.
و خدا مشتری ثابت و دائم است. و دنیا همان بازار است. الدنیا سوق… و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلتها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم؛ پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم و فضیلتها را برای او انجام دهیم و نه خوشآمد دیگران.
درست همان کاری که حافظ میکرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت. «بندهی پیر مغانم که لطفش دائم است / ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست» و بالاتر از حافظ، یوسف بود. یوسف چرا یوسف شد؟ چون هوای مشتری ثابت خود را داشت، نه زلیخا را، چون او مشتری موقت بود.
#مثل_شاخه_های_گیلاس #تمثیلات
#حاج_آقا_رنجبر #محمدرضا_رنجبر
#تمثیل #مثال #مثل_های_ناب
…………………………………..
✨حکمت(3)
?بخل، ترس، فقر
«وَ قَالَ(ع): الْبُخْلُ عَارٌ وَ الْجُبْنُ مَنْقَصَةٌ وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِه»
شرح قسمت سوم؛
3- «وَ الْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفَطِنَ عَنْ حُجَّتِهِ» تنگ دستی، انسان زیرک را از بیان دلیلش لال میکند.
?فقر را به دو قسم حقیقی و اضافی تقسیم میکنند و فقر حقیقی را احتیاج به هر صورتی باشد که تمام موجودات غیر از واجب الوجود آن را داراست تعریف میکنند و فقر اضافی را که احتیاج به بعضی از ضروریات میدانند چهار قسم میکنند:
?اول؛
آنکه مال دنیا را دوست دارد و نهایت رغبت را به آن دارد و نهایت سختی و رنج را در طلب آن میکشد اما چیزی به دست نمیآورد که به آن فقیر حریص گویند.
?دوم؛
اینکه ثروت را از فقر بیشتر دوست دارد ولی نه آن مقدار که خویش را به زحمت افکند و از حرام مضایقه نداشته باشد که به آن «فقیر قانع »گویند.
?سوم؛
هرگز رغبتی به مال نداشته و آن را نخواهد بلکه از آن ناراحت و گریزان باشد و اگر مالی به وی رسد از آن روی برگرداند که به آن «فقیر زاهد» گویند.
?چهارم؛
نه محبتی به مال داشته نه کراهتی از آن؛ نه از داشتن شاد است نه از نداشتن نگران؛ نه از غنا رویگردان؛ نه از فقر ترسان؛ از دنیا به اندازه نفس کشیدن بهره میبرد و به احدی در آن بخل نمیورزد به آن مستغنی راضی یا«فقیر عارف» گویند.
▪️مراد از فقری که نقص محسوب میشود و انسان را در مواجهه با دیگران ناتوان میکند آن فقری است که کسی به دنبال دنیا برود و نتواند بدست آورد و برای همین همیشه در درون خویش احساس ضعف نماید. لذا آن را جزء رذائل اخلاقی میدانند زیرا نداشتن که مربوط به امر بیرونی است نمیتواند ارتباطی به اخلاق داشته باشد بلکه این وابسته بودن و به دست نیاوردن روح را مکدر میکند و موجب نقصان است اما اگر رغبتی به آن نداشته باشد آنگونه که نبی اکرم و ائمه بودند فضیلت بزرگی است.
•••••■•❇️•■•••••
شرح قسمت چهارم؛
4- «وَ الْمُقِلُّ غَرِیبٌ فِی بَلْدَتِه» تهیدست در شهر خویش غریب است.
?با آنچه در بالا گفته شد روشن میشود مراد فقیری است که در عین رغبت داشتن به دنیا و تلاش برای به دست آوردن آن تهیدست مانده است اما انسان آزاده که خود را از بند مال و دنیا رهانید کعبه آمال مردم خواهد بود.
والحمدلله رب العالمین
#نهج_البلاغه_بخوانیم
•┈••┈•❉•✿•?•✿•❉•┈••┈