#گزیده_های_درس_اخلاق آیت الله قرهی (حفظه الله)
خوبی از خودتون نیست!! :oops:
امام صادق علیه السلام فرمودند:
پروردگار عالم، انبیاء را به مکارم اخلاق، مخصوص کرده است (نه تنها پیامبر اکرم، بلکه تمام انبیاء، مکارم اخلاق را دارند).
«فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ فَلْیَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى ذَلِکَ»، هر کسی دید که این خصایص را که انبیاء دارند، در وجودش هست، حمد خدا را به جا بیاورد. این مطلب هم یک درس است که اگر انسان این خصوصیّات را دارد، یک وقت به خودش غرّه نرود و تصوّر کند که متعلّق به خودش هست. اینها لطف، مرحمت و عنایت خداست. هر کس هر خصوصیّت خوبی دارد، نباید بگوید: من حلیم هستم، صبور هستم و …، باید بداند که همه، لطف خداست. پس شکر خدا را هم باید به جا بیاورد.
«وَ مَنْ لَمْ تَکُنْ فِیهِ فَلْیَتَضَرَّعْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَسْأَلْهُ إِیَّاهَا»، هر کسی هم که این خصایص را ندارد، درب خانهی پروردگار عالم، تضرّع کند. حال تضرّع چیست؟ اولیاء خدا و عرفای عظیمالشّأن، حسب روایات شریفه، بیان میکنند: حال تضرّع این است که انسانی، مضطرّ است، میلرزد و ملتمسانه میخواهد….
محبت و احسان:
🔶️انسان اسیر محبت است. محبت ها در روح کودک شکست و یک نوع زبونی ایجاد می کند و او میخواهد با پاسخ دادن به محبت، جبران آن شکست ها و خواری ها را بنماید و از قید اسارت ها نجات پیدا کند. ناچار این جوابگویی مطابق با خواسته و میل احسان کننده می شود.
🔶️اگر در این حالت، مربی میل و خواست خود را تشریح نماید و آشکار کند، کودک به طور طبیعی به سوی خواسته ها و میل او و حتی گاهی بدون گفتگو و تشریح و فقط با توجه و با نگاه مربی، کودک را به سوی کار مورد توجه می رود و همین او را به آن سمت می کشاند و انجام می دهد، لذا از این عامل میتوان برای تربیت کودک استفاده کرد.
🔶️با محبت ها او شرمنده و اسیر می شود. محبت ها و احسان ها، گذشته از این حالت اسارت و شکست، یک نوع عشق و علاقه در کودک به وجود می آورند که خود این علاقه و عشق، برای تربیت پذیری او بی نهایت مؤثر هستند.
🔶️عشق نیرویی است که کارها را آسان می کند و مشکلات را حل می نماید و راه ها را نزدیک می سازد. با این وصف، وقتی که این عامل به طور مداوم و همیشگی مورد استفاده قرار بگیرد، از تأثیرش کاسته می شود و یک امر عادی تلقی میگردد و حتی یک نوع وظیفه فرض می شود و دیگر اثر نمیگذارد و نتیجه ای به بار نمی آورد؛ چون در برابر انجام وظیفه، دیگر نه شکست و اسارتی هست و نه تشکر و سپاسی و نه علاقه و محبتی و چه بسا زیاده روی در احسان و محبت باعث خراب شدن روحیهٔ کودک و لوس و نشر شدن شخصیت او و سطحی و خام ماندن فکر او میگردد و فسادهای دیگری هم به بار می آورد.
📝محبت مانند آبی است که به گیاه میرسد، اگر نباشد گیاه می خشکد و اگر بیش از حد شود ریشهٔ گیاه می گندد و خراب می شود و گیاه می خشکد.
🔳 بندگان دنیا!
💠 امام حسین علیه السلام: إنَّ النّاسَ عَبیدُ الدُّنیا، وَ الدّینُ لَعقٌ عَلى ألسِنَتِهِم یَحوطونَهُ ما دَرَّت مَعایِشُهُم، فَإِذا مُحِّصوا بِالبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛
مردم، بنده دنیایند و به ظاهر، دم از دین میزنند و تا زمانى که زندگیشان تأمین شود، از آن دفاع میکنند؛ امّا چون در بوته آزمایش قرار گیرند، دیندارانْ اندک اند.
📚 تحف العقول، ص 245
?ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت…?
?روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.
?أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و …، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!
?مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.
أفندی پرسید یعنی چه؟!
?شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است.
❌اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است‼️
منبع: صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی @tazkiye_babolharam
عارف کبیر آیـــــت الله قاضی:
من هرچه دارم از زیارت سید الشهداء و قرآن است، اصلاً وصول به مقام توحیــد و سیر صحیح الی الله، بدون ولایت امامان محال است .
??????????
ارسال شده از طرف خانم صفی رخ نجم الدین،
چرا به امام حسین( عليه السلام ) ثارالله(خون خدا) می گویند؟
??????????
ثار به معني خون خواهي است. عبارت “السلام عليك يا ثارالله” در زيارت عاشورا و جاهاي ديگر به اين معني است كه: سلام بر تو، اي كسي كه خون خواه تو خداوند است. چون حضرت سيدالشهدا با كمال اخلاص جان و همه چيز خود را در راه اعلاي كلمه توحيد و مخالفت با كفر و فسق فدا كرد، خون او را نسبت به خدا مي دهند و مي گويند:اي ثارخدا، يعني اي كسي كه وليّ دم و خون خواهت خدا است.
اگر خون خدا گفته شود براي تقدس و شرافت بخشيدن به خون مقدس امام حسين( عليه السلام ) است و به اصطلاح( اضافه تشريفي) است، نه اضافه حقيقي، زيرا همه شيعيان و پيروان اباعبدالله( عليه السلام ) مي دانند كه خدا جسم نيست تا خون داشته باشد. اضافه تشريفي در عرف شرع و قرآن رايج است كه براي بيان شرافت و عظمت چيزي آن را به خدا نسبت مي دهند مثل خانه خدا و ماه خدا در حالي كه روشن است خداوند نه جسم است و نه نيازي به خانه دارد. پس چنان چه براي بيان شرافت كعبه معظمه بيت الله الحرام گفته مي شود، براي بيان عظمت و قداست و شرافت خون پاك امام حسين( عليه السلام ) خون خدا گفته مي شود و احدي از پيروان ايشان يافت نمي شود كه از اين عبارت معني حقيقي خون خدا را بفهمد، چون هر مسلماني از ابتداي تكليف دانسته و يقين كرده يكي از صفاتي كه خدا ندارد، جسم بودن او است.(1)
?? پی نوشت
(1). تفسير نمونه، ج 7، ص 363