در مسیر بندگی
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
دیوان حافظ
امام صادق علیه السلام:
اَللّهْمَّ أَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَّلَعْ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ ضیقَ الْمَضْجَعِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما قَبْلَ الْمَوْتِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ.
خدایا مرا در بیم قیامت کمک فرما و تنگاى خوابگاه (قبر) را بر من وسیع فرما و خیر قبل از مرگ و پس از مرگ را بر من روزى فرما.(کافى 2: 538 ح 13)
در مسیر بندگی
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر میطلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
دیوان حافظ
امام صادق علیه السلام:
اَللّهْمَّ أَعِنّى عَلى هَوْلِ الْمُطَّلَعْ وَ وَسِّعْ عَلَىَّ ضیقَ الْمَضْجَعِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما قَبْلَ الْمَوْتِ وَ ارْزُقْنى خَیْرَ ما بَعْدَ الْمَوْتِ.
خدایا مرا در بیم قیامت کمک فرما و تنگاى خوابگاه (قبر) را بر من وسیع فرما و خیر قبل از مرگ و پس از مرگ را بر من روزى فرما.(کافى 2: 538 ح 13)
سلام دخترکم #دختر
#نامه_ای_به_دخترم
من مادری هستم که خیلی زود طعم مادری را چشیدم اما لذت بخش بود شاید بلد نبودم شاید کم گذاشتم گاهی خسته شدم اما باین همه 10سال میگذرد و تو مال منی تکه ای از وجودم اگر نگرانم درک کن اگر سخت میگیرم درک کن تا خودت با تمام وجودت حس نکنی شاید ته دلت خرده بگیری اخر چرا ؟؟؟همانطوری که خودم میگرفتم اما…
من نمیخواهم تو تمام مدارک و حرفه ها رو یاد بگیری اما مهمه که انسان باشی و وقتی من نبودم بگویند خدا مادرش را بیامرزد
من نمیخواهم که همیشه مرا راضی نگه داری اما رضایت خدا را در نظر بگیر دخترم نیازی نیست تلاش کنی تا همه را راضی کنی چون همیشه یک عده ناراضی اند و تواینگونه خودت را فراموش میکنی
همیشه در زندگی وقتی برای خودت بگذار با خودت خلوت کن و ارام باش تا بتوانی وجودت را خرج کنی
عاشق خدا باش خودش دیگران را عاشقت میکند
توقعت را از خودت بالا ببر نه دیگری….
توصیه هایم را بپذیر من از روی محبت خواهان بهترینها برای توام
عزیزم روزت مبارک یادداشت یک مادر ساده…….
🔴 دعای امام سجاد(ع) برای لذت بردن از همۀ کارها
🔹امام سجاد(ع) در فرازی از دعای خود از خدا میخواهد: «خدایا! آن کارهایی که تو دوست داری من انجام دهم- از سخن گفتن تا هر عمل دیگری- را طوری پیش من محبوب قرار بده که این کارها را با لذت شروع کنم و با نشاط تمام کنم. «حَبِّبْ إِلَیَّ مَا تُحِبُّ مِنَ الْقَوْلِ وَ الْعَمَلِ حَتَّى أَدْخُلَ فِیهِ بِلَذَّةٍ وَ أَخْرُجَ مِنْهُ بِنَشَاطٍ»(بحارالانوار/92/298)
🔹یعنی خدایا؛ کاری کن که من در همۀ زندگیام و در همۀ کارهایم نشاط داشته باشم! یعنی هر کاری که در سلسلۀ وظائف من قرار دارد(مثل شغل و سایر فعالیتهای من…) انجام این کارها را بهقدری دوست داشته باشم که با لذت شروع کنم و با نشاط از آن کار بیرون بیایم. این همان زندگی نرمال و درستی است که ما باید داشته باشیم. اینقدر باید استغفار کنیم تا از فاصلهای که با این وضعیت داریم نجات پیدا کنیم.
#راه_های_رسیدن به #حال_خوش_معنوی و #نشاط_زندگی-ج17
🍀 کرامت است که جامعه را حفظ میکند چرا که خدای سبحان جامعهٴ بشری را به عنوان کرامت ستود و فرمود کسی که فرزند آدم است با شناسنامهٴ کرامت، خلق میشود و من انسان را با سرمایه کرامت آفریدم. لذا تمدّن ما در تدیّن ماست.
🍀 انسان یک لوح نانوشته نیست که در درون او چیزی نباشد و دانش را از بیرون بگیرد. انسان با سرمایه خلق شده است، خداوند اصول سهگانه جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی را در درون هر انسانی به ودیعه نهاد.
🍀راز کرامت انسان در دو چیز است؛
🔹اول اینکه انسان دارای سرمایه است
🔹و دوم اینکه انسان خلیفه الله است.
🍀 از این رو خداوند فرمود کسی که جانشین من است آنقدر توانا و توانمند است که میتواند بسیاری از اسماء و اوصاف من را در جامعه پیاده کند.
🍀 قرآن کریم در وصف کرامت میفرماید «هر مسئولی اگر بخواهد کریمانه مسئولیتش را اداره کند باید دو ویژگی را داشته باشد؛ اول اینکه در زمینه مسئولیت خود از نظر علمی، کارشناس، مدیر و مدبر باشد و دوم اینکه امین و پاک باشد».
🍀 جریان مسئولیت پذیری دو تن از انبیا در قرآن کریم اینگونه است که قرآن کریم وصف کریمان جامعه و مسئولان زندگی را ذکر کرد؛ یکی از برجستهترین مسئولیتها که وزارت است و یکی هم از سادهترین شغلها که دامداری است. قرآن کریم جریان دو پیامبر را ذکر میکند که یکی مسئولیت وزارت اقتصاد مصر را به عهده داشت و یکی هم دامداری محدود و موقّت را بر عهده داشت.
🍀 وجود مبارک یوسف(ع) وقتی میخواست به صدرات و وزارت اقتصاد قحطیزده مصر برسد، این جمله را فرمود که «نی حفیظ علیم» این دو صفتی که یک وزیر باید داشته باشد، من دارم. یک اینکه در رشته خودم کارشناس هستم و دیگر اینکه پاک باشم. هر کسی در هر رشتهای باید این دو صفت را داشته باشد. اگر کاری به ما پیشنهاد دادند و ما توان آن کار را نداریم، بر ما شرعاً حرام است که آن کار را قبول کنیم. این شخص آبروی خود را با قبول این کار میبرد.
🍀 حتی در خصوص سادهترین شغل های جامعه، از جمله دامداری در قرآن آمده است که وقتی وجود مبارک موسی کلیم(ع) دامدار حضرت شعیب(س) شد، دختر شعیب گفت «إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» یعنی در حقیقت یک دامدار نیز باید در کارش کارشناس و امین باشد.
🍀 حرف قرآن در خصوص مسئولیت و کار همواره تاکید بر این دو نکته است: کارشناس بودن و پاکدامنی در کار، یک همچین جامعهای با کرامت همراه است.
#دهه_کرامت
#ولادت_حضرت_معصومه سلام الله علیها
💢حضرت آيت الله جوادی آملی مدظله العالی
💢درس اخلاق
#گزیده_های_درس_اخلاق
🎯 فرد شجاع از خود اختیاری ندارد!!!
🎤 آیت الله قرهی(مد ظله العالی)
آقایان میفرمایند: شجاعت، عبارت از اطاعت قوّهی غضبیّه از قوّهی عاقله میباشد. امّا اگر قوّهی غضبیّه از عقل اطاعت نکند، دیگر عنوان شجاعت نیست و تهوّر است. یعنی کسی که جلو میرود، امّا نمیداند که شجاعت در زمانی، به حقیقت شجاعت است که از عقل اطاعت کند.
بارها بیان کردم که بعضی از بزرگان، حال قوّهی عاقله را تبیین به مبصر میکنند. یعنی در جایی میگوید: برپا، مانند جایی در برابر وحی است که میگوید: بلند شوید، امّا در جایی هم میگوید: برجا، بنشینید. میگوید: حرّک، حرکت کن. میگوید: قِف: بایست. این، حال قوّهی عاقله است که به همهی قوا تبیین میکند: کجا حرکت کن، کجا بایست و …، از جمله قوّهی غضبیّه. اگر این قوّهی غضب، تحت سیطرهی قوّهی عاقله، قرار گرفت، شجاعت میشود. چون عقل به آن امر میکند: برو، میرود؛ میگوید: بایست، میایستد.
به تعبیر دیگر در بحث شجاعت، اختیار در کف شجاع نیست. آن کسی که این قوّه در او هست، عنوان این هست که شجاع است، امّا خود قوّه، شجاعت است. این قوّهی شجاعت، در اختیار خود او نیست. یعنی یک کسی به او میگوید: حرکت کن، حرکت میکند؛ میگوید: بایست، میایستد. تا اینجا جلو برو، چشم. اینجا بایست، چشم.
پس دیگر شجاع یعنی کسی که این خصلت شجاعت در وجود او هست، اختیاری از خود ندارد! یعنی قوّهی عاقله به او بیان میکند و او طبق امر عقل عمل میکند. گرچه به صورت ظاهر قوّهی غضبیّه هست، امّا وقتی تحت سیطرهی قوّهی عاقله قرار گرفت، دیگر اختیاری از خود ندارد.
🔹 ارزش انسان به چیست؟
♦️علامه محمدتقی جعفری (رحمهالله علیه) میفرمودند: عدهای از جامعهشناسان برتر دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا پیرامون موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضوع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ برای سنجش ارزش خیلی از موجودات، معیار خاصی داریم. مثلا معیار ارزش طلا به وزن و عیار آن است. معیار ارزش بنزین به مقدار و کیفیت آن است. معیار ارزش پول پشتوانه آن است. اما معیار ارزش انسانها در چیست؟
هر کدام از جامعهشناسان صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه دادند. بعد وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم اگر میخواهید بدانید یک انسان چقدر ارزش دارد ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسی که عشقش یک خانه دو طبقه است در واقع ارزشش به مقدار همان خانه است. کسی که عشقش ماشینش است ارزشش به همان میزان است. اما کسی که عشقش خدای متعال است ارزشش به اندازه خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعهشناسها صحبتهای مرا شنیدند برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود. بلکه از شخصی به نام علی (علیهالسلام) است. آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» یعنی «ارزش هر انسانی به اندازه چیزی است که دوست میدارد.»
وقتی این کلام را گفتم دوباره به نشانه احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند. حضرت علامه در ادامه میفرمودند: عشق حلال به این است که انسان مثلاً عاشق 50 میلیون تومان پول باشد. حال اگر به انسان بگویند: آی! پنجاه میلیونی! چقدر بدش میآید؟ در واقع میفهمد که این حرف توهین در حق اوست. حالا که تکلیف عشق حلال اما دنیوی معلوم شد ببینید اگر کسی عشق به گناه و معصیت داشته باشد چقدر پست و بیارزش است! اینجاست که ارزش «ثارالله» معلوم میشود. خونی که در واقع آنقدر شرافت و ارزش پیدا کرده که فقط با معیارهای الهی قابل ارزشگذاری است و ارزش آن به اندازه خدای متعال است.