تربیت فرزند
·
#خانواده و تعلیم و تربیت
جورج مید و تالکوت پارسونز، این عقیده را که کودک شخصیت مادر زاد دارد، مردود می دانند. به نظر مید نوزاد از خودش به منزله فردی مستقل از دیگران هیچ مفهومی ندارد، او هنوز «خود» یا «من » نشده; زیرا برای آن که به مفهوم عمیق کلمه «من » پی برد، کنش متقابل اجتماعی لازم است.
کودک در سنین خردسالی خود را در مقام سایر اعضای خانواده گذاشته و پیوسته تلاش می کند نقش های آن ها را بازی کند، بی آن که دقیقا بداند هدف از این اعمال و رفتار کدام است.
فرزند در محیط خانواده با مجموعه ای از عقاید، ارزش ها، سلیقه ها، آرمان ها و هنجارهای پدر و مادر آشنا می شود و در اثر تکرار آن ها در خانواده، آن ها را درونی می سازد. البته فرزندان اغلب الگوهای رفتاری والدین را به دلیل این که ظهور و بروز بیش تری از عقاید و جهان بینی و نوع نگرش ها دارد مورد توجه قرار می دهند. پدر و مادر اولین و نزدیک ترین الگوهای تربیتی عینی فرزندان خویش می باشند. فقدان هماهنگی میان آنان در ارائه الگوی یگانه تربیتی می تواند موجب بروز تضادها و تنش های تربیتی گردد و در نتیجه فرزند در انتخاب یکی از دو الگوی ارائه شده دچار تعارض و سردرگمی می شود.
دومین نوع تضاد الگوی تربیتی را می توان در اثر فقدان هماهنگی میان الگوهای ارائه شده از محیط خانواده و الگوهای ترویج شده از سوی نهاد مدرسه، مشاهده نمود.
سومین تضاد آن که گاه والدین می خواهند شیوه ها و روش هایی را که به نسل ها و مقتضیات زمان دیگری تعلق دارد به اجبار به فرزندان خویش تحمیل نمایند، در حالی که فرزندان به دلیل تغییر شرایط و موقعیت اجتماعی به دنبال خواست ها و مطالبات دیگر می باشند. کینگسلی دیویس به این نکته مهم اشاره کرده که والدین در تلاش برای اجتماعی کردن کودک سعی دارند محتواهای کهن فرهنگی را به او بیاموزند و فراموش می کنند که از دوران کودکی آنان تاکنون زندگی عمیقا دگرگون شده است. . . والدین در تلاش برای اجتماعی کردن کودک با شیوه ها و نهادهای مشخص جامعه ظاهرا فراموش می کنند که آنچه برای خودشان نهادی شده است برای جوانان بسیار انتقاد برانگیز یا بیزارکننده است. برای گشودن چنین گره ای می بایست والدین ارزش ها و نگرش ها و اعتقادات اصیل را با روش های جدید و نوین توام نموده تا بتوانند نسل جدید را با آموزه های گذشته آشنا نمایند.
در مکتب خانواده به سادگی می توان مفاهیم و مناسک دینی را به فرزندان آموزش داد به گونه ای که هنجارهای دینی برای آنان درونی گردد. والدین از همان آغاز رشد کودک، با ارائه الگوی رفتاری مناسب و جذاب به بهترین وجه می توانند هنجارهای دینی همانند نماز و عفاف و نیز صداقت، نظم، پشتکاری و. . . را به فرزندان خویش آموزش دهند; زیرا شعایر و مناسک نقش بسزایی در تربیت دینی دارند. ایورموریش می گوید: از طریق اجرای شعایر است که افراد در خانواده، در قبیله، در گروه و نژاد یا در کشور خود صاحب هویت می شوند. وقتی که والدین مجالس عزاداری سید و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام را با آداب و رسوم ویژه برگزار می نمایند. فرزندان و اعضای خانواده با عمق وجدان خویش معانی و مفاهیم شعایر و مناسک را درونی می سازند. با انجام چنین کاری است که فرزند هویت دینی و مذهبی را که در طی سال های متمادی در سنت های اجتماعی تنیده شده، توسط والدین به ارث می برد تا خود او روزی محمل جریان برپایی مناسک و شعایر مذهبی باشد و آن را با همان ویژگی ها به نسل های بعدی تحویل دهد.
ادامه……