ماه شعبان یکی از امتیازاتش مناجات شعبانیه است. مناجات شعبانیه در این ماه، به تعبیر بزرگان فرمودند: مناجاتی است که برای اهل محبت خدا بسیار نوید بخش و عزیز است. تعبیری که مرحوم آ میرزا جواد آقای ملکی تبریزی دارند در کتاب شریف المراقبات که بارها تأکید کردیم که دوستان انشاءالله المراقبات را که ترجمه هم شده است، استفاده کنند. مراقبهی ایام سال هست و برای هر ایامی مراقبه ذکر کرده و خیلی هم زیباست. اینجا میفرماید: «و مناجاه الشعبانیه معروفه و هی مناجاه عزیزه علی اهله یحبونها» این مناجات خاصی است که اهلش خیلی او را دوست دارند. همه امیدشان و شوقشان به رسیدن ماه شعبان است به خاطر مناجاتی که در شعبان هست. در این مناجات شعبانیه کیفیت معامله عبد با خدا ذکر شده است. یعنی چگونه باید عبد، عبد باشد و چگونه باید به پیشگاه خدا برود. اینقدر فرازهای این مناجات شعبانیه زیباست.
دوستانی که پیامهای امام رحمت الله علیه را یادشان میآید که در آن دوره صحبت میکردند، وقتی که فرازهایی از این مناجات شعبانیه را میخواندند، انسان به امام که نگاه میکرد، این سرور و بهجت تمام وجودش را میدید. آنچنان فرازهایی از مناجات شعبانیه را گاهی بیان میکرد و تکرار میکرد،آدم میفهمید که با تمام وجودش دارد این را احساس میکند. لذا تعبیری هم که در اینجا آمده این است و همچنین کیفیت معامله عبد با خدا و بیان وجوه ادب در طریق معرفت دعا که چگونه باید دعا کرد، چگونه باید ادب عبودیت را رعایت کرد، استغفار باید چگونه کرد؟ استحکام رجاء، چگونه باید رجاء به خدا در انسان حال مناجات، راه لقاء خدا، نگاه به خدا و ارتباط با خدا که رفع شبهات سالکین، اینقدر غنی است و همچنین تعبیری که ایشان میفرماید: «اشاره الی معرفه النفس» راه معرفت نفس در این مناجات شریف ذکر شده است «و انها طریق معرفه الرب» بعد ایشان بیان میفرماید: البته سالک نباید در طول سال بعضی از فقرات این دعا را از دست بدهد. سعی کنیم که در قنوتهای نماز گاهی شده حتی یک فقرات کوچکی از این مناجات را بخوانیم. حتی در ماه شعبان هم در قنوتهای نمازمان هم بتوانیم بعضی از این فرازها را زمزمه داشته باشیم و از خدای متعال درخواست کنیم.«إِلَهِی وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ» چشمان قلب مرا طوری کن که اینها نور و نگاهشان به سمت تو باشد. «محَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ» تا قلب ما و این ابصار قلوب ما، حجب نوریه را هم خلق کند. ما حجب ظلمانی را هم نمیشناسیم، چه برسد به حجب نورانیه که اینها در این مناجات «فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ» به معدن عظمت متصل شود. «وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِک» برای این عزّ قدس چه تعابیری اولیای الهی و چه اشتیاقهایی به این عزّ قدس که تمام عنانیتها در آنجا دیگر باقی نمیماند و به فنا میرسد، میفرماید: ما را به آنجا رهنمون کن و ارواح ما به آن معلق شود که دیگر چیزی از وجود ما به عنوان عنانیت باقی نماند. انشاءالله خدای متعال ما را در این ماه از این مناجات بیشتر بهرهمند بگرداند به برکت وجود رسول گرامی اسلام که ماه، ماه او و ماه صلوات بر پیغمبر اکرم است.
#فرمایشات امام حسن عسگری سلام الله علیها
·
#خانواده و تعلیم و تربیت
جورج مید و تالکوت پارسونز، این عقیده را که کودک شخصیت مادر زاد دارد، مردود می دانند. به نظر مید نوزاد از خودش به منزله فردی مستقل از دیگران هیچ مفهومی ندارد، او هنوز «خود» یا «من » نشده; زیرا برای آن که به مفهوم عمیق کلمه «من » پی برد، کنش متقابل اجتماعی لازم است.
کودک در سنین خردسالی خود را در مقام سایر اعضای خانواده گذاشته و پیوسته تلاش می کند نقش های آن ها را بازی کند، بی آن که دقیقا بداند هدف از این اعمال و رفتار کدام است.
فرزند در محیط خانواده با مجموعه ای از عقاید، ارزش ها، سلیقه ها، آرمان ها و هنجارهای پدر و مادر آشنا می شود و در اثر تکرار آن ها در خانواده، آن ها را درونی می سازد. البته فرزندان اغلب الگوهای رفتاری والدین را به دلیل این که ظهور و بروز بیش تری از عقاید و جهان بینی و نوع نگرش ها دارد مورد توجه قرار می دهند. پدر و مادر اولین و نزدیک ترین الگوهای تربیتی عینی فرزندان خویش می باشند. فقدان هماهنگی میان آنان در ارائه الگوی یگانه تربیتی می تواند موجب بروز تضادها و تنش های تربیتی گردد و در نتیجه فرزند در انتخاب یکی از دو الگوی ارائه شده دچار تعارض و سردرگمی می شود.
دومین نوع تضاد الگوی تربیتی را می توان در اثر فقدان هماهنگی میان الگوهای ارائه شده از محیط خانواده و الگوهای ترویج شده از سوی نهاد مدرسه، مشاهده نمود.
سومین تضاد آن که گاه والدین می خواهند شیوه ها و روش هایی را که به نسل ها و مقتضیات زمان دیگری تعلق دارد به اجبار به فرزندان خویش تحمیل نمایند، در حالی که فرزندان به دلیل تغییر شرایط و موقعیت اجتماعی به دنبال خواست ها و مطالبات دیگر می باشند. کینگسلی دیویس به این نکته مهم اشاره کرده که والدین در تلاش برای اجتماعی کردن کودک سعی دارند محتواهای کهن فرهنگی را به او بیاموزند و فراموش می کنند که از دوران کودکی آنان تاکنون زندگی عمیقا دگرگون شده است. . . والدین در تلاش برای اجتماعی کردن کودک با شیوه ها و نهادهای مشخص جامعه ظاهرا فراموش می کنند که آنچه برای خودشان نهادی شده است برای جوانان بسیار انتقاد برانگیز یا بیزارکننده است. برای گشودن چنین گره ای می بایست والدین ارزش ها و نگرش ها و اعتقادات اصیل را با روش های جدید و نوین توام نموده تا بتوانند نسل جدید را با آموزه های گذشته آشنا نمایند.
در مکتب خانواده به سادگی می توان مفاهیم و مناسک دینی را به فرزندان آموزش داد به گونه ای که هنجارهای دینی برای آنان درونی گردد. والدین از همان آغاز رشد کودک، با ارائه الگوی رفتاری مناسب و جذاب به بهترین وجه می توانند هنجارهای دینی همانند نماز و عفاف و نیز صداقت، نظم، پشتکاری و. . . را به فرزندان خویش آموزش دهند; زیرا شعایر و مناسک نقش بسزایی در تربیت دینی دارند. ایورموریش می گوید: از طریق اجرای شعایر است که افراد در خانواده، در قبیله، در گروه و نژاد یا در کشور خود صاحب هویت می شوند. وقتی که والدین مجالس عزاداری سید و سالار شهیدان حسین بن علی علیه السلام را با آداب و رسوم ویژه برگزار می نمایند. فرزندان و اعضای خانواده با عمق وجدان خویش معانی و مفاهیم شعایر و مناسک را درونی می سازند. با انجام چنین کاری است که فرزند هویت دینی و مذهبی را که در طی سال های متمادی در سنت های اجتماعی تنیده شده، توسط والدین به ارث می برد تا خود او روزی محمل جریان برپایی مناسک و شعایر مذهبی باشد و آن را با همان ویژگی ها به نسل های بعدی تحویل دهد.
ادامه……