طلا و پول
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸قضیهای جالب در ارتباط با نسبت طلا و پول رایج🔸
فقها تا چند سال قبل بهطور کلی اجازه نمیدادند طلا بهعنوان مهریه خانمها در قباله ذکر شود. دلیل قضیه روشن بود. میگفتند طلا هر روز قیمتی دارد و معلوم نیست ارزش طلا چه مقدار است پس آنکس که میخواهد مهریه را سه کیلو طلا قرار دهد بایستی ببیند سه کیلو طلا در بازار چند تومان و چند ریال است. تومان و ریال بایستی حتماً مصداق عنوان صداق باشند وگرنه طلا با تغییر قیمت هر روز موجب جهالت در صداق گردیده و به دلیل غرر عقد باطل است. این فرمان سالها پند گوش و نصب العین کار محضردارها بود و به هیچ وجه اجازه صداق قرار گرفتن طلا را نمیدادند و حتماً معادل تومانی و ریالی را در قباله مینوشتند.
سالها گذشت، همانگونه که حرکت زمین بالاخره کشف شد، حرکت پول هم کشف شد و همانطور که معلوم شد خورشید در حرکت شبانهروزی، به دور زمین نمیچرخد بلکه این زمین است که میگردد و ما به نظرمان میآید که خورشید گردیده است، وقتی حرکت پول مثل حرکت زمین برملا شد، طلا تبرئه شد و معلوم گردید هر روز پول ارزان میشود نه این که طلا گران میشود! طلا هم مثل خورشید از تغییر قیمت تبرئه شد و اجازه صداق واقع شدن یافت. اما جای یک سؤال باقی ماند و آن اینکه تفاوت قیمت روزمره طلا آن روزها بسیار کم بود ولی تفاوت قیمت پول رایج در این زمانها بسیار است. مثلاً خانه زادگاه حقیر در کمتر از صد سال قبل به هفتاد تومان بهوسیله پدرم که تاجرزاده بود خریده شد. قطعنظر از تمام وسائل رفاهی، درها و سقفها عتیقه بود و پیشانی اتاقهای بزرگ از شیشه مشبک بود. تفاوت پول به این جا رسیده که آن هفتاد تومان را اگر امروز به مسئول دستشویی بدهیم اخم میکند!
سؤال این است که اگر طلا را اشتباهاً متغیر القیمه دانستند و لذا صداق واقع شدن آن را منع کردند تا معامله غرری نشود، حال که این پول رایج ثمن جمیع معاملات است چرا غرر لازم نمیآید؟ طلا با تغییرات کم نمیبایست ثمن معامله میشد. پول رایج با این همه تفاوت چرا میتواند ثمن جمیع معاملات باشد؟