پرواژه ها
🔅پرِ واژهها🔅
قسمت دوم:
🍂من آمادهام، آمادۀ آماده.
اصلاً اهل شعار دادن نیستم.
اهل شعار را هم دوست ندارم.
میخواهی امتحان کن.
اگر بگویی همین فردا میآیی، من هیچ کارِ نشدهای ندارم
چرا فردا؟ همین امروز.
اصلاً همین حالا به کعبه تکیه بزن و بگو: «أنا بقیة الله».
اگر با سر نیامدم، هرچه دوست داری بگو.
من این همه آمادهام.
کجا مثل من سراغ داری؟ داری؟
🍂آقا! نخند!
این خندهات جانم را میگیرد.
خندهات خندۀ معناداری است.
خندۀ شادی نیست، میدانم.
اینها
همه لاف بود.
تو به من بگو خودم را چه چاره کنم؟
🍂هر روز مینشینم و آنچه را دوست دارم بشوم
برای خودم مرور میکنم.
شاید این مرورها روزی رنگ مرا
به آنچه برایت گفتم عوض کند.
من این قدر بیچارهام؛ میبینی؟
🍂من هر روز در خیالم همین کسی میشوم
که قصهاش را برایت گفتم.
وقتی در خیالات خودم غرق میشوم و چنین انسانی میشوم
خیالش هم آرامم میکند.
به قدری که دنیا اگر زیر و رو شود
آب در دلم تکان نمیخورد
امّا وقتی از این خیالها تهی میشوم
از خودم فرار میکنم.
من این قدر بیچارهام؛ میبینی؟
🍃ولی آن قدر این خیال را با خودم مرور خواهم کرد
به قدری با این انسان عاشق و حیران انس خواهم گرفت
تا برسد روزی که من همان بشوم که در خیالم میگذرد.
میبینی!
🍃من تو را میشناسم.
آن قدر در خیالم ناله میزنم این انسان را
تا دلت برایم بسوزد و با کیمیای ولایتت
مرا آن کنی که گفتم.
میبینی!
🍃مرا میشناسی.
اهل پا پس کشیدن نیستم.
هر چه میخواهی، معطلم کن.
آن قدر میایستم تا حیای آسمانیات به فریادم برسد.
میبینی!
🍃یک روز دستت را روی سرم میکشم.
میبینی!
یک روز خودم را برایت میکُشم
میبینی!
یک روز میشوم آن که تو میخواهی.
میبینی!
یک روز میشوم ضرب المثل خوبی روی زبان تو.
میبینی!
یک روز میشوم همان لبخندی که روی لبت خانه میکند.
میبینی!
یک روز میشوم مثل تو.
میبینی!